مسافرت مجردی....
سلام عزیز دل مامان.... چند روز پیش از خاله شهره شنیدم که میخواد چند روزی به همراه دخمل گلش تنهایی یه مسافرت چند روزه برن شهرستان خونه خاله م اینا ....چند وقتی بود که خاله شهره از کار زیاد شکایت داشت و میخواست یه حال و هوایی عوض کنه... منم گفتم حالا که شما دارین میریم من و آراد هم با شما میایم تا ما هم کمی روحیمونو شارژ کنیم ...به بابایی که گفتم استقبال شایانی به عمل آورد و گفت که واسه عوض شدن روحیتون خوبه ....این شد که کوله بارمونو بستیم تا برای اولین بار بدون بابایی بریم مسافرت ....شب جمعه به همراه خاله شهره اینا عازم شدیم که بابایی زحمت کشید و مارو برد.. . شب ساعت 12:30 رسیدیم خونه خاله جونم اینا که از قضا شوهر خالمم خ...
نویسنده :
مامان آراد
16:25